چند هفتهپیش شخصی بهنام غلامعلی رجائی در وبلاگ شخصی خودش مطلبی را با عنوان« این قصهرا باور نکنید!» بیان نمود و سپس بعضی از سایتهای ضد انقلاب علیهمسلمانان و انقلاب از این مطلب استفادهکردند. حضرت آیت اللهاحدی پس از دیدن این مطالب توهین آمیز جوابیهعلمیبهاین افراد نوشتند کهمیتوانید این جوابیهرا در ادامهمطلب مشاهدهنمائید.
در همین ابتدا نکتهرا عرض کنم اینکهبندهاول نقد آقای رجائی را برای شما دوستان قرار میدهم این نقد را مطالعهکنید و سپس جوابیهرا بخوانید.
حال پس از معطالعهاین نقد جوابیهآیت اللهاحدی را برای شما دوستان قرار میدهم اول بهصورت فایل pdf کهبرای سهولت کار دانلود کنید و بخوانید سپس کل جوابیهرا در این صفحهقرار میدهم.
لینک دانلود فایل pdf جوابیهحضرت آیت اللهاحدی
اکنون متن کامل جوابیه:
جوابیهعلمیآیت اللهاحدی
چند نکتهبا تکذیب سرنوشت جوان « لات و بی نماز »
1.خوشبختانهآقای رجائی، اصل مکاشفهرا تایید کرد. اینکهامام راحل بهایشان فرمودند: شما در کربلا در حال قرائت زیارت نامه، از دنیا میروی، در بند «ج» آن را تأیید کردند و هدف بنده، معرفی مکاشفهبودهاست و در صدد اثبات بی نماز بودن صاحب قضیهنبودهام.
2.در بند 10 نوشتهشد: راوی کهخود عالم دینی است و ظاهرا دستی بر تفسیر دارد، حتی برای یک لحظههم در این اندیشهنبودهکهچرا یک لات بی نماز بدون این کهکاری کردهباشد در زمان محدودی منقلب میشود؟
این قضاوت شما خط بطلانی است بر آیات و روایات، و هدایت های بسیاری از مسلمانان در طول تاریخ، آیا جد مادری علی اکبر، دشمن سر سخت پیامبر اسلام صل اللهعلیهو آلهو سلم، با یک عنایت خاص حضرت رسول صل اللهعلیهو آلهو سلم بههدایت نرسید، آیا «یضل من یشاء و یهدی من یشاء»، دلیل بر ارادهحق نیست. آیا هر جوان گناهکاری فطرت توحیدی را از دست میدهد؟ قرآن این چنین قضاوتی ندارد! آیا توبهحرّ یک لحظهنبودهاست؟ آیا زهیر بن قین کهخود عثمانی بود، اکثر دوران زندگی خودش را در طرفداری از عثمان سپری نکرد، پس چرا یکی از شهداء والا مقام امام حسین علیهالسلام شد؟ آیا ماجرای رسول ترک، حاج طیّب را قبول نداری؟؟؟؟؟
در طول تاریخ ایران، حداقل در زندگی خودمان بسیاری از جوانان با یک اشراق الهی، از غواصی در گناهبیرون آمدند و غواص در تقوا شدند. چرا عرصههدایت را تاریک میبینی؟ ای چهبسیار مردمیکهدم از هدایت میزدند بهمقام حرّ و امثال رسول ترک نرسیدند، مگر وعدهی عاقبت بخیری قرآن را قبول نداری؟؟؟؟
کراراً در بندهای مختلف از کلمه« لات و بی نماز » سوژهگرفتی، مگر نمیدانی کههدف ما نقل قصهای کهخودشبهاو دادهاست، بود. بندهبا ایشان هم کلاس نبوده، و جوانی اش را ندیدهام. بنابر نقل از خود ایشان، تعبیر کردهاست.
3- مسالهجبههو جنگ: در عرصهجنگ همان جوانهای قبل از انقلاب اند کهدر فرهنگ آن روز بزرگ شدهبودند. از سینماها و تلویزیون های آن روز بهرهمیبردند، اما با اشراق امام خمینی ره، بهعرصهاسلام ناب باز گشتند. از پدر های تان بپرسید کهمردم بابل و بسیاری از مردمان ایران در آن روز در مقابل تهاجم عظیم فرهنگی غرب چگونهبودند و یکپارچهچگونهشدند؟ چرا روز را انکار میکنی؟؟؟؟ مگر میشود روز را شب دید!!! پردهی لجاجت را از چشم خود بیرون کن، ما همهمیدانیم کهبهبرکت امام خمینی رهزندهشدیم. مساجد آباد شد، هنرهای هنرمندان اسلامیشد. دانشگاهها و مدرسهها اسلامیشد. مگر نهاین بود کهآنروز معلم دبیرستان پسرانهزن برهنهو منیژوبپوشیدهبود. کلاس بهاستمناء جوان بهجای درس تبدیل میشد. زمان رشد صاحب قضیهرا چرا نمیگویی. صاحب قضیهمیخواهد بگوید: ما در آن جو زندگی میکردیم طبق آن جو، کاهلی داشتیم. منتهی تواضع نمودهو لات را بر خودش خطاب کرد. آری مسلمان واقعی اگر زیر نظر تربیت زنان بی دین و بدون پوشش اسلامیدرس بخواند لات نیست؟ امامهمهما را از لات گری خارج کرد. کسانی کهتسلیم شرک و رفتار مشرکان اند، لات اند، البتهکافر نیستند، ولی اعمال کافرانهدارند. قرآن این سخن را میگوید: « ذلک بانهم استحبّوا الحیا? الدنیا علی الآخر? »( نحل/107) اشارهبهچهکسانی است؟ چهکسانی زندگی مادی را بر آخرت ترجیح دادند؟ همانهایی کهفرهنگ کفر را انتخاب کردند و انقلاب نکردند. « استحبّوا الکفر علی الایمان » (23/توبه)، منظور صاحب قصّه، بیان نعمتهایی کهبا انقلاب امام، بهایشان و امثال ایشان، حتّی بهایشان رسیدهاست، بود. چرا مطلب را عوض میکنی؟ آری چشم خائن، چشم نیست. چشمیکهبهبت مینگرد چشم نیست در این زمینهبهتسنیم آی? اللهجوادی آملی ج2 از ص330 الی 335 مراجعهکنید تا دین را با قرآن بشناسی. قصّههای قرآنی حکایت از واقعیت خارجی دارد. قصّهامثال مرندی، واقعیت درونی والای امام و خود صاحب آن را میرساند. نهتنقیص شخص.
4- شما ادعا کردید کهدفتر امام تکذیب کردهاست. جناب آقای محمد ابوطالبی کهمسؤل این قسمت است، تماس گرفت، بسیار ناراحت بود و میگفت: مردم آن قدر قضایا دارند کهاین دفتر اطلاع ندارد و دفتر بنا ندارد تمام قضایا را بنویسد و منتشر کند. چون امام رهآن قدر جامعیت داشت کهدر عرصهسیاسی و اخلاقی و عرفانی و فقهی صاحب قضایای بسیاری است. اگر بخواهیمهمهآنها را بنویسیم یا روایت کنیم، از وسعت این دفتر خارج است، پس از ارتحال امام رهدفتر، دفتر سابق نیست. نیرو ندارد، اشتغال بهکارهای نظری امام دارد. بیشر در دائرهحرم امام رهفعالیت میکند.
آقای رجائی روزی بهدفتر استاد احدی میروی تعدادی از مردم را میشناسی کهجوان آن روز بودند، و بهبرکت اشراقات امامهدایت شدند. شما را بهآن جوانان معرفی کنم. یکی و دو تا هم نیستند.
5- اما ملاقات امام، مجموعهای کهامام در مدرسهعلوی و قم بودند بهیکسال کشید در اثر بیماری قلبی بهتهران رفتند، همان سال در جماران سکونت گزیدند، امام آن قدر مردم را دوست داشتند کهاگر میفهمید جمعی در انتظار او ایستادهاند، دستور دیدار میداد گاهی خود ایشان بهدیدار مردم میآمدند، حتی در چند مورد، خود ما با جمعی از مردم بدون وقت قبلی بهدیدار امام رفتیم، الان نیز رهبری عزیز این شیوهرا دارد. رأفت امام مثل رأفت شما جناب آقای رجائی نیست. امام را نشناختی، او کسی است کهدر مردم داری بی نظیر بود. و در دلسوزی برای اسلام و مسلمین یگانهبود. زبان حق داشت، بصیرت باطن داشت.
6- اما فرمودید: جماران درخت بزرگ چنار ندارد!!!!!!! بسیاری از جمارانی ها بهشما خندیدند!!!!!!! مرد حسابی، قبل از مسجد آقای جمارانی درخت تنومند صد سالهتاریخی را ندیدی اینم تاریخچهجماران؟؟؟؟ مردم در آنجا صف میکشیدند، نماز میخواندند، این هم عکس آن درخت صد سالهچنار.
فرمودید: بزرگان خبر غیبی را بههر کسی نمیگفتند؛ حرف درستی است. صاحب قصه، بنا شد از جزء هر کس نباشد، انسان کامل، مرید حضرت عباس و رزمندهمیباشد. بهراستی محمد بن ابی عمیر، پارچهفروش نبوده، بهجایی رسیدهکهفقهای ما روایات او را حجت میدانند، اگر چهسند روایات او از جملهمرسلات است ولی مرسلاتش را مثل مسانید میدانند.
7- خوببود آقای رجائی، در دوران فتنه، نسبتهای سران فتنهبهامام را تکذیب میکردید نهیک مکاشفهای را کههر ایرانی قدرت مکاشفهامام را قبول دارد حتی، بسیاری از جوانان خارج از کشور و اروپایی با اندیشهامام و عرفان او عشق میورزند. شما نامهی جوان ایتالیایی بهامام را خواندهای کهشب فوت امام رسیدهبود؟؟؟ آیا این هم دروغ است؟ چطور میشود امام راحل نسبت بهآن جوان کهدست رسی بهاو ندارد، توجهخاصی دارد؟؟؟؟
بیایید: خود را بهباور های غیبی آراستهکنید، « زیّنهفی قلوبکم » (حجرات/7 ) « یومنون بالحس » نباشید، « یومنون بالغیب » باشید. متأسفانههمین افکار بود کهجام حاج مصطفی را آب کشیدهاست. اگر اشراق غیبی پدرش را باور میکرد هرگز بهفرزندش جسارت نمیکرد. شما شرح اربعین و دعای سحر امام را بخوانی، فکر میکنم امام را هم تکذیب کنی!!!!!!!! حرف هایی دارد کهدر فهم امثال ما نیست. در خاتمهاز شما خواهش میکنم پای درس این امام عالم و عارف بنشین و تحصیل کن تا نور دلت بیشتر شود.
در پایان اینکه، اشراقات امام و خبر های غیبی اش فراتر از این مقدار است، گزارش از آیندهی جوان برای امام سهل است. امام رهدر طول مبارزات انقلاب گزارشات غیبی از قبیل: رأی نیاوردن کارتر، و عاقبت شوم صدام، و پیروزی رزمندگان در صحنههای مختلف جنگ و ماجرای پیروزی انقلاب و رهبری پس از خود امام خامنهای و صد ها از این پیش گویی ها کهبهعقل ظاهری افرادی کهامام را ندیدهاند و دوران او را درک نکردهاند نمیکشد مگر آنان کهدلهایشان منوّر بهنور غیبی باشد. بهزودی منتظر باشید برخی از اشراقات امام رهبا اسم و آدرس از زندهها میگویم، کهاثباتش هم بسیار آسانتر است، همین مردم قم، پیران امروز و جوانان آن روز ها بسیار خاطرهدارند .
امید است کهبتوانند از تک تک آنان مصاحبهگرفتهشود و برای هدایت مردم، در رسانهها قرار بگیرد.
چطور میشود برای مائو رهبر چین پانزدهمیلیون کتاب بنویسند و چهمعجزاتی را نسبت بدهند و هیچ جوان غربی حاضر بهتکذیب نوشتهها نباشد امّا متأسفانهدر فرهنگ دینی ما عدّهای متحجرین در حوزهعقلانیّت دین وارد میشوند و مباحث اشراقی را کهفراتر از عقل بشر است در حوزهعقل حجاب رفتهتحلیل میکنند. بسیاری از عقلهای ما بهقول امام رضا علیهالسلام زیر حجاب گناهدفن شدهاست. باید با تقوا شوی تا راهغیبی باز شود. زیرا قرآن فرمود:« و من یتّق اللهیجعل لهفرقاناً و یرزقهمن حیث لا یحتسب » در این آیهدقت بفرمایید. همهاین خاطرات در همین یک آیهاست.
والسلام
مهدی احدی